آسیاب فرهنگ لغت

دیکشنری آنلاین آلمانی به فارسی | بیاموز

مدخل‌ها در دیکشنری آلمانی به فارسی براساس شکل خنثی از هر واژه ایجاد شده‌اند. در صورتی که شکل صرف شده از یک واژه را جست و جو کنید، به صورت خودکار به مدخل واژه با شکل خنثی منتقل می‌شوید. شکل ...

بیشتر

معنی آسیاب

لغت‌نامه دهخدا. معنی آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا. آب آس : چرا چون آسیاب گردگردی بیاکنده به آب وباد و گردی ؟ (ویس و رامین ).

بیشتر

واژه یاب | لغت‌نامه، دیکشنری فارسی و انگلیسی | Vajehyab

شبکه مترجمین: بزرگترین سایت ترجمه تخصصی آنلاین کشور. فرهنگ لغت آنلاین، دهخدا، معین، عمید، دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی.

بیشتر

اسیاب گردان

معنی اسیاب گردان - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... آسیاب گردان: [عامیانه، اصطلاح] کسی که به خوبی از عهده ...

بیشتر

معنی آسیاب

منبع. لغت‌نامه دهخدا. نمایش تصویر. معنی. آسیاب. پخش صوت. معنی آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا.

بیشتر

معنی آسیاب | فرهنگ فارسی عمید

معنی واژهٔ آسیاب در فرهنگ فارسی عمید به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب ... لغت‌نامه دهخدا:: فرهنگ فارسی ...

بیشتر

معنی آسیاب | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا. آب آس : چرا چون آسیاب گردگردی. بیاکنده به آب وباد و گردی ؟. (ویس و رامین ). بخواهد همی خوردمان ...

بیشتر

فرهنگ لغت قافیه

فرهنگ لغت قافیه برای نوشتن اشعار ، رپ و شعر. فقط کافیست که یک کلمه یا عبارت را واردکنید تا قافیه ی مورد نظرتان را پیدا کنید.

بیشتر

معنی آسیاب | فرهنگ فارسی معین

واژه: آسیاب. نقش دستوری: اسم. آواشناسی: 'AsiyAb. الگوی تکیه: WWS. شمارگان هجا: ۳. بیشتر بدانید. چکک را بخوانید. چکک را بخوانید. چکله را بخوانید.

بیشتر

معنی سفته | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. سفته . [ س َ ت َ / ت ِ ] (اِ) معرب آن سفتج . ج ، سفاتج . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آن است که چیزی از کسی بطریق عاریت یا قرض یا در عوض چیزی بگیرد تا در شهر دیگر بازدهد. (برهان ). مالی ...

بیشتر

معنی چم آسیاب | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

چم آسیاب . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترکه در اهواز، بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 8 هزارگزی باختر مسجدسلیمان ، کنار راه مسجدسلیمان به انجیرک واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و 160 تن سکنه دارد.

بیشتر

دیکشنری آنلاین آبادیس

دیکشنری آبادیس شامل بخش هایی نظیر دیکشنری به زبان های مختلف از جمله انگلیسی، فارسی، عربی و همچنین بیست دیکشنری تخصصی با تلفظ انگلیسی و آمریکایی، ترجمه مخفف و کلمات اختصاری، مترجم آنلاین متن ...

بیشتر

جست‌وجوی آسیاب

آسیاب پیدا نشد! از درستی املای واژهٔ نوشته‌شده مطمئن شوید. شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید. این جست‌وجو را در فرهنگ‌های دیگر انجام دهید.

بیشتر

grinding

پیشنهاد کاربران. آسیاب کردن ( فولادی ) Grinding can be an adjective that describes something that is oppressive, harsh, or grating. For example, you can talk about grinding poverty, which …

بیشتر

معنی آسیاب | واژه‌یاب

۲۴ واژه هم‌قافیه. English. معنی جست‌وجوی «آسیاب» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.

بیشتر

معنی آسیاب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا. آسیاب. (اِ مرکب) (از: آس + آب) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن. آب آسیا. آب آس: چرا چون آسیاب گردگردی. بیاکنده به آب وباد و گردی ؟. (ویس و رامین). بخواهد همی خوردمان آسیاب.

بیشتر

کتاب‌های صد سال اخیر ایران؛ لغت‌نامه شاهنامه دهخدا

لغت نامه با این حجم عریض و طویلش در ۲۷هزار صفحه و شرح ۲۰۰ هزار لغت، حاصل دلزدگی از سیاست و امیدی است به فرهنگ ...

بیشتر

معنی آسیاب | واژه‌یاب

معنی جست‌وجوی «آسیاب» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.

بیشتر

معنی آسیاب | فرهنگ فارسی معین

معنی واژهٔ آسیاب در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب ... لغت‌نامه دهخدا:: فرهنگ فارسی ...

بیشتر

دیکشنری فارسی به فارسی

فرهنگ لغت فارسی. فرهنگ واژگان، فرهنگ لغت، واژه نامه، لغت نامه، فرهنگ یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه شان، تلفظ شان، یا اطلاعات دیگر مربوط به آنها به ترتیب حروف الفبای ...

بیشتر

اسیاب کردن

سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی اسیاب کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.

بیشتر

معنی فرهنگ | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. فرهنگ . [ ف َ هََ ] (اِ) (از: فر، پیشوند + هنگ از ریشه ٔ ثنگ اوستایی به معنی کشیدن وفرهختن و فرهنگ ) هر دو مطابق است با ادوکات و اِدوره در لاتینی که به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم و ...

بیشتر